English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2269 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
combat exercise U مانور جنگی
ease of movement U سهولت حرکت راحتی مانور
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
tactical march U حرکت جنگی
phase line U خط مبداء حرکت جنگی
reduced lighting U حرکت با نور کم رانندگی با چراغ جنگی
black out U حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
handle U مانور کردن
handles U مانور کردن
manoeuvre U طرح کردن مانور
maneuvring U طرح کردن مانور
manoeuvred U طرح کردن مانور
manoeuvres U طرح کردن مانور
maneuvres U طرح کردن مانور
maneuvred U طرح کردن مانور
manoeuvring U طرح کردن مانور
manoeuvring U مشق کردن مانور دادن
manoeuvres U مشق کردن مانور دادن
manoeuvred U مشق کردن مانور دادن
maneuvred U مشق کردن مانور دادن
manoeuvre U مشق کردن مانور دادن
maneuvring U مشق کردن مانور دادن
out maneuver U برتری مانور پیدا کردن
maneuvres U مشق کردن مانور دادن
escry U فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
sleds U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sled U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
warship U کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill U مشق جنگی تمرین جنگی
warships U کشتی جنگی ناو جنگی
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
camouflaging U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage U پنهان کردن وسایل جنگی
ship handling U مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
shunting U مانور
ease of movement U مانور
maneuver U مانور
umpire U داور مانور
scheme of maneuver U طرح مانور
maneuver and fire U اتش و مانور
plan of maneuver U طرح مانور
joint exercise U مانور مشترک
maneuvering board U لوحه مانور
mass of maneuver U حجم مانور
maneuverability U قابلیت مانور
umpires U داور مانور
umpired U داور مانور
free maneuver U مانور ازاد
ship handling U مانور با کشتی
exercised U مانور نظامی
exercise commander U فرمانده مانور
exercises U مانور نظامی
umpiring U داور مانور
exercise term U عنوان مانور
fire and maneuver U اتش و مانور
exercise U مانور نظامی
wishbones U نوعی طرح مانور
bump and go U نوعی مانور دفاعی
bump and run U نوعی مانور دفاعی
tight t U طرح اصلی مانور تی
map maneuver U مانور روی نقشه
controlled exercise U مانور کنترل شده
wishbone U نوعی طرح مانور
quartermaster's notebook U دفتر مانور ناو
williamson turn U نوعی مانور دریایی
gate operating deck U سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
sea room U شعاع مانور دریایی
exercise code word U رمز عملیات مانور
wishbone t U نوعی طرح مانور
out maneuver U تفوق جستن در مانور
pilot rudder U تیغه سکان مانور ناو
flying wedge U نوعی مانور تهاجمی قدیمی
ground game U روش استفاده از مانور دویدن
maneuvering board U تابلوی نمایش مانور ناوها
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
drift U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
deropement U مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
drifted U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifting U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feints U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
clamp anf rake U مانور برای کنترل گوی درمواجه
garryowen U مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
drifts U مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
feinting U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feinted U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feint U نوعی درو در خرک مانور انفعالی
wingover U مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
submarine U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
progressive U مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
submarines U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
move U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
underway U در حال حرکت کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com